دوستم یه کافی شاپ باز کرده جدیدا.گاهی اوقات بهم زنگ میزنه که برم پیشش آخه حوصلش سر میره.امروز که رفتم دیدم جلوش یه فنجونه که هی داره نگاش میکنه.میگم چته?میگه فال گرفتم ولی اصلا معلوم نیست این چه تصویریه.فنجونو از دستش گرفتم دیدم کلا یه صفحه قهوه ای ته فنجونه.هی فنجونو کج کردم هی چشامو ریز و درشت کردم دیدم نه....نمیشه چیزی پیدا کرد که امیدوارش کرد.خودم دست به کار شدم و این پسر مودب رو کشیدم ته فنجون و دادمش به دوستم.گفتم ببین، پیداش کردم.دنبال همین بودی?این آقا پسر مودب همسر آیندته.خوشحال باش.و البته بعدش دوستم کلی عمه جونمو خوشحال کرد.اساسا به این چیزا اعتقاد ندارم.
بابا همش مزخرفه به غیر از خدا کسی از آینده خبردار نیست
سلام.
دقیقا همینطوره.خیلی مسخرس که بخوایم آیندمونو ته فنجون قهوه ببینیم.
به نظر منم هیچ اعتباری بهشون نیست.اما نمیدونم چرا هر چی که جلوتر میریم مردم خرافه پرست تر میشند.شماره دوستتو بده زنگ بزنم ازش خواستگاری کنم بعد باهم بهش بخندیم
از دست تو آنه
من دوست ندارم کتک بخورم.
من تا حالا نرفتم
همسر خیلی مخالفه
ولی دوست دارم یه بار امتحان کنم
البته بعدش باید برگردم خونه ی بابام
خب پس بهتره حتی بهش فکر هم نکنی صبا جون
چه آقا پسر مودب و خوشتیپی پیدا کردی واسش
آره خب.
جالب اینجاست که همون شب یکی اومد خواستگاریش.قضیه هم جدی شده.
دیدی چه فالی گرفتم براش
قیافه خودت رو کشیدی اخه طرف سکته نکرد